قالب وبلاگ


گروه شیطون بلاها؟؟؟
آخرين مطالب

هر ساله مراسم انتخاب زیباترین زندانی در زندان زنان Good Shepard واقع در بوگوتا (پایتخت کلمبیا) برگزار می شود و طی این مراسم زیباترین دختر زندانی در کلمبیا انتخاب می شود. امسال نیز این مراسم برگزار شد و دوشیزه Yuri Uribe به عنوان زیباترین زندانی انتخاب شد.

او به جرم حمل مواد مخدر به تحمل ۵ سال حبس محکوم شده است. زندان Good Shepard بزرگترین زندان زنان در کلمبیا می باشد.

[ 14 / 2برچسب:, ] [ 9:55 ] [ معین .نرگس. الینا ]

آخرین رده بندی زیباترین زنان جهان! (+عکس)

درجدیدترین نظر سنجی که از سوی مجله ونتی فایر (vanity fair) انجام شد، او توانست در این نظرسنجی 58٪ را کسب کند و با اختلاف بسیار زیادی از دیگران در رتبه اول قرار بگیرد...

درجدیدترین نظر سنجی که از سوی مجله ونتی فایر (vanity fair) انجام شد، آنجلینا جولی به عنوان زیباترین زن جهان انتخاب شد. او توانست در این نظرسنجی 58٪ آراء را کسب کند و با اختلاف بسیار زیادی از دیگران در رتبه اول قرار بگیرد.
 
 
دراین نظر سنجی ژیزل بوندچن که یک مدل برزیلی می‌باشد با 9٪ رتبه دوم را کسب کرد.
 
 
 هالی بری با 4٪ توانست رتبه  سوم را کسب کند.
 

اسکارلت یوهانسون، جنیفر کونلی، پنلوپه کروز و بار رافائلی که نامزد لئونارد دی کاپریو می‌باشد هرکدام با 3٪ آرا در رتبه‌های بعدی قرار گرفتند.
این بار اولی نبود که آنجلینا توانسته بود این مقام را کسب کند. او همچنین چندی پیش به عنوان یکی از گرانترین بازیگران زن انتخاب شد.

[ 14 / 2برچسب:, ] [ 9:49 ] [ معین .نرگس. الینا ]

دنیا

دلم تنگ است از این دنیا چرایش رانمی دانم

من این شعر غم افزا را شبی صدبار می خوانم

چه می خواهم از این دنیا ،از این دنیای افسونگر

قسم برپاکی اشکم جوابم رانمی دانم

شروع کودکی هایم، سرآغاز غمی جانکاه

از آن غم تا به فرداها پراز تشویش ،گریانم

بهار زندگی رامن هزاران بار بوییدم

کنون باغصه می گویم خداوندا پشیمانم

به سوی در گه هستی٬ هزاران بار ٬رو کردم

الهی تابه کی غمگین دراین غم خانه می مانم

خدایا باتو می گویم حدیث کهنه غم را

بگو بامن که سالی چند دراین غم خانه مهمانم

دلم تنگ است از دنیا چرایش رانمی دانم

ولی یک روز این غم را زخود آهسته می رانم

 

در برابر این كیبورد وتمام حروفهای اون خیره شدم

دوست دارم چیزی بنویسم ساده وبی الایش

بدون حتی یك ذره غرور

دوست دارم كمی واسه دلم شاد بنویسم

اما هرچه توی كلمات گشتم همه نت های دلم غمگین

بودند

اخه توی سرزمین قلبم غم بزرگی پنهان است

جای میخواستم بروم كه كسی نباشه

 واز عمق وجودم خدارافریاد بزنم

جای كه خدا نگاهش مستقیم فقط به من باشه

واز خدا ارزوی مرگ بكنم

شاید هزاران بار به خاطر ارزوی مرگ سیلی خورده باشم

وقتی كسی نیست كه روی زخمت مرهم بگذاره

وقتی توی غربت باشی واز تنهایی

دوست داری سرت روی شونه كسی بگذاری

ولی هیچكی نیست كه ارامت كنه

خودتان بگوید نباید بمیرم؟

نه مرگ حق منه

زدم به جاده


 

[ 13 / 2برچسب:, ] [ 13:48 ] [ معین .نرگس. الینا ]

خاطرات چوب های خیسی هستند که با آتش زندگی نه می سوزند و نه خاکستر می شوند !
 

تو و بهار برایم دو فصل مشترکید
، ز ره رسیدنتان رفتن زمستان است .
 

ترکم مکن ای عشق
، من بی همزبانم / تنها تویی ای نازنین آرام جانم / اینجا کسی در سینه اش رویا ندارد / دل را سپردن تا ابد معنا ندارد .
 

دیگر نمیدانم که را باید صدا زد
/ این قلب را تا کی به طوفان بلا زد / من باغبان فصلهای انتظارم / تو خوب میدانی من اینجا بی قرارم .
 

دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست
/ گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست / من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل / تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست .
 

تمام خنده هایم را نذر کرده ام تا تو همان باشی که صبح یکی از روزهای خدا
، عطر دستهایت ، دلتنگی ام را به باد می سپارد .
 

در این زندان تنهایی
، به هر سو هرکجا هستم / از این بابت دلم شاد است که گاهی میکنی یادم .
 

کاش فاصله ها اجازه می دادند وقتی قلبها به یاد هم می تپند
، در کنار هم باشند .
 

دوست مزرعه ی سرسبزی است که با امید و عشق در آن بذر می افشانی و با سپاس آن را درو میکنی
.
 

مرنج از من
، که دل را نباشد طالقت رنجت / به دنیایی نمی بخشم صفای قلب یکرنگت .


چندیست که بیمار وفایت شده ام
/ در بستر غم چشم به راهت شده ام / این را تو بدان اگر بمیرم روزی / مسئول تویی که من فدایت شده ام .
 

میدونی چندتا دوستت دارم
؟ یه دونه ولی مردونه !
 

دنیا نباشد
! فقط کوچه ای باشد و باران و دوستی که زلال تر از باران است .
 

غزل غزل به یاد تو
/ قدم قدم به پای تو / ستاره های آسمون / یکی یکی فدای تو .
 

حکایت تو که دنیا را نیازرده ست
/ دلی گرفته در آیینه های افسرده ست / حکایت منه در مشت روزگار دچار / پرنده ای ست که پیش از رها شدن مرده ست .
 

هم دعا کن گره از کار تو بگشاید عشق
/ هم دعا کن گره ی تازه نیفزاید عشق / شمع روشن شد و پروانه در آتش گل کرد / شمع حق داشت ، به پروانه نمی آید عشق .
 

به کلبه ی کوچک قلبم دعوتت می کنم تا بدانی در اجاق سرد دل چیزی جز یاد تو نمی سوزد
.
 

وقتی از دوری تو تموم میشه تحملم
/ توی دلم داد میزنم خیلی دوست دارم گلم .
 

کاش غرورم را که در پستوی سادگی ام پنهان بود می یافتی
، اما تو این سادگی را بهانه ای قرار دادی برای درهم شکستن من .
 

صدای چک چک اشکهایت را از پشت دیوار زمان می شنوم که چه معصومانه در کنج سکوت شب برای ستاره ها ساز دلتنگی می زنی
، ای شکوه بی پایان ، ای طنین دل انگیز ، من می شنوم ، به آسمان بگو که من می شکنم هرآنچه که تو را شکسته و می شنوم هرآنچه در سکوت تو نهفته !


دلم گم کرده راهش را
، و چشمانم نگاهش را / شبیه آسمانی که ، شبی گم کرده ماهش را .
 

تو طراوت بهاران
، تو سخاوت زمینی / در کرانه های قلبم ، بهترین ، تو بهترینی .
 

عشق برای یک مرد فقط صفحه ای از کتابه ولی برای یک زن تموم تاریخ زندگیشه
.
 

در کوهپایه های عشق دست کسی را مگیر وقتی میدانی که در قله او را رها میکنی
.
 

بر عشق توام نه صبر پیداست نه دل
/ بی روی توام نه عقل برجاست نه دل / این غم که مراست کوه قافست نه غم / این دل که تراست سنگ خاراست نه دل .
 

در این دور و زمانه دل هر کس دل نیست
/ کاسه ی سفالی محبت ها از گل نیست / نمی دانستم جنس دل ها تمام از سنگ است / واسه قلب شیشه ای جایی در این منزل نیست .
 

به یادت آرزو کردم که چشمانت اگر تر شد
/ به شوق آرزو باشد نه تکرار غم دیروز .
 

برایت آرزو می کنم آرزوی کسی باشی که آرزویش را داری
.
 

با قلبی از عشق
، با خطی از حریر محبت ، بر روی برگی کهنه از یاس ، می نویسم : به یادتم با معرفت !
 

قسم به عشق و زندگی که ارزشش یه عالمه
/ قلبی که بی تو بزنه لایق آتش زدنه .


قدر چشم های تو را هیچ کس ندانست جز عاشقت
/ اما خوب میدونم که این عشق هرگز نبوده لایقت / ترسم از روزیست که می خواهی کنی ترک مرا / دست بیداد فلک موجی زند بر قایقت .

 

فکر من نباش مسافر
، به سپیده ها بیندیش / چشم فرداها براهه ، راه سختی مانده در پیش .
 

زیستن در فراغت دشوار بود اندک زمانی
/ اینک در فراغت محال است زندگانی / مهر تو همچون اکسیر جوانیست / عشق پاکت سرمایه ی جاودانیست .
 

روزگارت بر مراد
/ روزهایت شاد شاد / آسمانت بی غبار / سهم چشمانت بهار / قلبت از هر غصه دور / بزم عشقت پر سرور / بخت و تقدیرت قشنگ / عمر شیرینت بلند / سرنوشتت تابناک / جسم و روحت پاک پاک .
 

خیلی وقته چشمهایم از فکر تو بارانیست
/ سال هاست دریای دلم از عشق تو طوفانیست / دیگر کاسه ی صبرم شده لبریز از درد بی تو بودن / خدایا انتظار دیدن یار چقدر طولانیست .
 

قسم به تین و عنکبوت
، به مرغ باغ ملکوت / از ته دل برات میگم ، دنیا فدای تار موت .
 

آتش زدن دل اگر عشق هست
، خاکسترای دلم رو به باد نفست بسپار .
 

دوست آن نیست که از دوست سیر شوید
/ دوست آن است که با آن پیر شوید .
 

شب ها آمدند
، روزها سپری شدند و تو همان خوب دیروزی .
 

دوریت اندوه پاییز
، سکوتت سوز زمستان ، لبخندت شکفتن بهار ، نگاهت گرمای تابستان ، جلوه گاه چهار فصلی ، خیلی عزیزی به خدا .


خورشید مردد است
، کمرنگ شده / هر چیز که دست می زنم سنگ شده / انگار که حال و روز دنیا خوش نیست / شاید که دلت برای من تنگ شده ؟
 

سبدی عشق در اندیشه ی من
/ که پر از گل بدهم هدیه به تو / غافل از آنکه تو خود ناب تری / یک جهان گل بخورد غبطه به تو .
 

با نگاهم یه نگاهی به نگاهت مینگاهم
/ که نگاه بر نگاهت زده آتش به نگاهم .
 

تو آسمون قلبم خدا خودش نوشته
/ یه لحظه با تو بودن آخر سرنوشته .
 

چترت را کنار ایستگاهی در مه فراموش کن
، خیس و خسته به خانه بیا ، نمی خواهم شاعر باشی ، باران باش ! همین برای هفت پشت روییدن گل کافیست .
 

دلبسته ی تو هستم لازم به گفتنی نیست
/ مهری که با تو بستم هرگز شکستنی نیست .
 

بعد از این بگذار قلب بی قراری بشکند
/ گل نمی روید ، چه غم گر شاخساری بشکند / کاروان غنچه های سرخ روزی می رسد / قیمت لبهای سرخت روزگاری بشکند .
 

خداوندا عزیزم را تو یاری کن
/ پناهش باش و در حقش تو کاری کن / الهی هرچه میخواهد نصیبش کن / خدا بر لبش لبخند جاری کن .
 

هیچ خاری در سایه ی گل
، احساس خاری نمی کند ، تقدیم به گل روزگار .
 

به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد
/ به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد / دفتر قلب مرا واکن و نامی بنویس / سند عشق به امضا شدنش می ارزد / گرچه من تجربه ای از نرسیدن هایم / کوشش رود به دریا شدنش می ارزد .





 

[ 10 / 2برچسب:, ] [ 20:47 ] [ معین .نرگس. الینا ]












 

[ 10 / 2برچسب:, ] [ 17:30 ] [ معین .نرگس. الینا ]

 

میون غم و سیاهی، دنبال عشق تو بودم

اما افسوس گم شدم تو، شعرایی که می سرودم

می نوشتم آروم آروم، رو دلم خاطره هاتو

واسه پیدا کردن تو، طی می کردم جای پاتو

دلتنگم

کاش میشد بودی می دیدی اشک چشامو

از دوریت

کاش میشد بودی می دیدی بغض صدامو

چه ساده

بریدی از من و عشقم و قلب تنهامو

باز جدایی

تنهایی

به خدا من می شینم یه گوشه به یاد تو

می ریزم

اشک خون از دو تا چشم عاشق به پای تو

عشق من

به خدا سخته بریدن از عشق پاک تو

وای می میرم


از شبی که بار سفر رو بستی

دلم همه ش در به در نگاته

صبح که دیدم واسم نامه گذاشتی

چشام همش دنبال رد پاته

حتی توی خیالتم نگفتی

اگه برم تو تنهایی می میره

پیش خودت نگفتی وقت گریه

اگه برم کی اشکاشو بگیره

اگه برم کی اشکاشو بگیره

دلتنگم

کاش میشد بودی می دیدی اشک چشامو

از دوریت

کاش میشد بودی می دیدی بغض صدامو

چه ساده

بریدی از من و عشقم و قلب تنهامو

باز جدایی

تنهایی

به خدا من می شینم یه گوشه به یاد تو

می ریزم

اشک خون از دو تا چشم عاشق به پای تو

عشق من

به خدا سخته بریدن از عشق پاک تو

وای می میرم

 


[ 9 / 2برچسب:, ] [ 9:39 ] [ معین .نرگس. الینا ]
من اگر روح پريشان دارم
من اگر غصه هزاران دارم
گله از بازي دوران دارم
دل گريان،لب خندان دارم

به تو و عشق تو ايمان دارم
در غمستان نفسگير، اگر
نفسم ميگيرد
آرزو در دل من
متولد نشده، مي ميرد
يا اگر دست زمان درازاي هر نفس
جان مرا ميگيرد
دل گريان، لب خندان دارم

به تو و عشق تو ايمان دارم
من اگر پشت خودم پنهانم
من اگر خسته ترين انسانم
به وفاي همه بي ايمانم
دل گريان، لب خندان دارم

به تو و عشق تو ايمان دارم

با دلي بي تاب مي خوانم تو را
مثل شعري ناب مي خوانم تو را
در كنار جويباري از غرل
با سرود آب مي خوانم تو را
شب به قصد كوچه بيرون مي روي
در شب مهتاب مي خوانم تو را
خستگي را مي تكانم از تنت
با زبان خواب مي خوانم تو را
با لباني كه عطش بو سيده است
با صداي آب مي خوانم تو را
عكس خاموشم كه تا پايان عمر
با دلي بي تاب مي خوانم تو را

چه رازي دراعماق چشمت نهفته
چه كس با شب از چشم تو قصه گفته

كه من چون شهابي كه مثل حبابي
چنين در هوايت رها شده ام فنا شده ام

كدامين پرنده در اين صبح روشن
زمن گفته با تو ز تو گفته با من

که من چون ستاره كه مثل شراره
چنين در هوايت فنا شده ام رها شده ام

بهار دل من قرار دل من
به گوشه ي غم صفاي تو بود
به خلوت شب نواي تو بود

تو نور خدايي كجايي كجايي ؟؟؟
نويد رهايي به گوش دلم صداي تو بود

زرنج زمانه رهايم كن اي دوست
شبي عاشقانه صدايم كن اي دوست

ميون خواب و بيداری

تو رو می ديدم انگاری

به من گفتی نشو عاشق

که عشق داره گرفتاری



گذاشتی سر روی شونم

به من گفتی نمی دونم

چگونه می شه عاشق شد

تو اين دنيای بيزاری



نشو عاشق ، نباش عاشق

نگو حتی دوسم داری

ولی بی عشق چه خواهی کرد

نباش عاشق ، نشو عاشق



منی که قصه ی عشقمو با تو زندگی ديدم

هوای قلبمو با تو هوای بندگی ديدم

نپرسيدم ، نترسيدم

منی که عاشقت بودم



چرا گفتی که خواب عشقمو رو سادگی ديدم

چرا عاشق ترين بودم ، تو رو عاشق نمی ديدم

عجب خواب پريشونی تو رويای تو می ديدم

که حتی آرزو کردم تو رو هرگز نمی ديدم



نشو عاشق ، نباش عاشق

نگو حتی دوسم داری

ولی بی عشق چه خواهی کرد

ولی بی عشق چه خواهی کرد


[ 8 / 2برچسب:, ] [ 11:58 ] [ معین .نرگس. الینا ]

همه میپرسند
چیست در زمزمه مبهم آب
چیست در همهمه دلکش برگ
چیست در بازی آن ابر سپید
روی این آبی آرام بلند
که ترا می برد اینگونه به ژرفای خیال
چیست در خلوت خاموش کبوترها
چیست در کوشش بی حاصل موج
چیست در خنده جام
که تو چندین ساعت
مات و مبهوت به آن می نگری
نه به ابر
نه به آب
نه به برگ
نه به این آبی آرام بلند
نه به این خلوت خاموش کبوترها
نه به این آتش سوزنده که لغزیده به جام
من به این جمله نمی اندیشم
من مناجات درختان را هنگام سحر
رقص عطر گل یخ را با باد
نفس پاک شقایق را در سینه کوه
صحبت چلچله ها را با صبح
نبض پاینده هستی را در گندم زار
گردش رنگ و طراوت را در گونه گل
همه را میشنوم
می بینم
من به این جمله نمی اندیشم
به تو می اندیشم
ای سراپا همه خوبی
تک و تنها به تو می اندیشم
همه وقت
همه جا
من به هر حال که باشم به تو میاندیشم
تو بدان این را تنها تو بدان
تو بیا
تو بمان با من تنها تو بمان
جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب
من فدای تو به جای همه گلها تو بخند
اینک این من که به پای تو درافتاده ام باز
ریسمانی کن از آن موی دراز
تو بگیر
تو ببند
تو بخواه
پاسخ چلچله ها را تو بگو
قصه ابر هوا را تو بخوان
تو بمان با من تنها تو بمان
در دل ساغر هستی تو بجوش
من همین یک نفس از جرعه جانم باقی است
آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش

A (8)


[ 7 / 2برچسب:, ] [ 11:1 ] [ معین .نرگس. الینا ]
 
 
 
شباهت عجیب مجری یکی از شبکه های اتریش به فتحعلی اویسی بازیگر سینما ایران
فتحعلی
[ 6 / 2برچسب:, ] [ 15:31 ] [ معین .نرگس. الینا ]

میترا طاهری مجری ایرانی در اروپا از پدری ایرانی ومادری فرانسوی





 

[ 6 / 2برچسب:, ] [ 15:30 ] [ معین .نرگس. الینا ]

http://up.alamto.com/morteza/img/lovesms-new.jpg

ارزش
عشق

سالهای پیش همیشه فکرمیکردم که عشق انقدرارزش داردکه مجنون برای
رسیدن به لیلی سربه بیابان بگذارد ویا فرهادبرای شیرین خود سرازکوه
بیستون در بیاوردوخود
عشق چیست که یکی ازمقدس ترین کلمات در
ادبیات ما است وتوجه شاعران ونویسندگان رافقط به خود مشغول کرده
جوابم را نیافتم مگر ان روزی که برق چشمهایت راحس کردم
یکباره دیوانگی مجنون را احساس کردم تا زیبایی سیرت وصورتت را دیدم
دلیل کارهای فرهاد رادریافتم
حال دیگر میدانم
عشق یک کلمه نیست یک دنیاست




 

http://www.takmahfel.com/uploaded/pc67df24c8f9a1e664f370c67ff0989fa9_vyyucxw8528fqf1dd53.jpg


همیشه حرفهایی هست که ناگفته میمونه همیشه غم های توی دله که دیده نمیشه نگاههایی هست که داغونت میکنه ولی
نمی دونی باهاشون چکارکنی همیشه حسهای هست که نمی تونی بروزشون بدی همیشه سوالهایی برات پیش میاد که
نمیتونی جوابی براشون پیداکنی چندروزی است که تورادیدم نازنگاهت بردلم نشست ومرادیوانه کرد گاهی خوشحال گاهی
ناراحت نفهمیدم حالم چگونه است دوای من توبودی توبودی که مراتسکین میدادی دلم رابه سویت پرمی دادی وروحم راجلا پس مرا دریاب مرا که عاشقانه تورا میپرستم عشق پاک من! من نه تنها به تو نیاز دارم نه تنها به عشق ورزیدن به تو نیاز داربلکه حتی به آن نیاز دارم که برای تو بنویسم فقط برای تومی‌دانی عشق من؟وقتی که تو را روبروی خود می بینمو لبخند ساده ولی زیبایت روی لب‌هایت می‌نشیند برق نگاهم با نگاه نافذت که تا اعماق جانم فرو می‌رود، گره می‌خوردبرق شادی در چشمان من چنان می‌درخشد که می دانم جان تو را نیز روشن می‌کندو شور عشقت که شوق می‌آفریندآن گاه دیگر می‌بینم که من بی وجود تو و عشق توهیچم. خاکسترم. خاکستری که اگر عشق نباشد، باد هستی‌اش را با خود می‌بردپس چگونه نیازمند تو و نوشتن از تو نباشم؟اگر باران عشق تو بر جان من نبارد، چگونه کویری بی حاصل نباشم؟ اگر در دریای عشق تو شناور نباشم چگونه ماهی هستی‌ام زنده بماند؟ اگر عشق تو نباشد چگونه خوشبختی را در این دنیای فانی احساس کنم؟


http://faramarzandro.persiangig.com/Recovered_JPEG_10.jpg


من نه تنها به عشق تو که حتی به نوشتن از تو نیز نیاز دارم.به گفتن از تو نیز نیازمندمباید با هزار هزار زبان و بیان بگویمکه مهر تو در جانم نشسته استو عاشقانه به تو می‌اندیشم می‌دانی عشق پاکم؟ گاهی وقتی از بیان عشق تو آن چنان که هست و باید گفته شود، ناامید می‌شوم، با خود می‌گویم آیا می‌شود خدای توانا که آفریننده مطلق است، برای بیان عشق راهی در خور و شایسته آن نیافریده باشد؟ مگر می‌شود عشق باشد، ولی بیان آن این همه دشوار باشد؟ می‌اندیشم چرا زمانی که از عشق می‌گویم واژه‌ها چون تکه یخی در تابستانی داغ در کویری سوزان آب می‌شود و گویی که کلمات خود نیز در تبی پر حرارت می‌سوزند و نمی‌توانند دل عاشق را نمایان کنند؟ چرا در جایی که بیشترین نیاز به کلمات هست، آن‌ها فرو‌می‌ریزند و هویت گم می‌کنند؟ چرا چنین است و چرا آن قدر باید واژه‌ها ضعیف باشند که برخی بگویند: « عشق را زبانی نیست.» و برخی بگویند: «سکوت بلندترین فریاد عشق است»؟

http://www.up.parsafun.com/images/iju6dn1255wgs8flu8n.gif


آیا واقعا عشق را الفبایی نیست؟می‌خواهم بگویم که من نمیتوانم بپذیرم که حسی به قوت عشق را خدا بدون زبان آفریده است. اگر احساسی ضعیف را زبانی باشد برای گفتن و الفبایی برای نوشتن، چگونه عشق را زبانی نیست؟ تپش‌های قلب پر از مهرم را در هر ثانیه بیانی از عشق تو ندانم در حالی که با یاد تو می‌تپد و برای عشق تو می‌زند؟ در جان و روح من هزار هزار جلوه از عشق به تو قرار دارد و من همیشه عشق را می‌بینم:

http://www.3jokes.com/images/2007/Data/love/Animal_in_Love/3Jokes_Animal_in_love%20(3).jpg

ر هر نگاه، هر سکوت، هر اشک، هر تبسم، هر امید، هر نجوا، هر تمنا، هر آرزو، هر بار که ابری می‌گرید، هر بار که خورشید طلوع می‌کند، هر بار که صبح نفس می‌کشد، هر بار که یاری را دست در دست یار می‌بینم، هر بار که در رؤیای با تو بودن غرق می‌شوم، هر بار که می‌شنوم قناری نوایی دارد، یا هر زمان که سوسنی جلوه‌ای، هر بار که شاعری غزلی خواند، یا هر بار که عکس نیلوفری را در نی زار می‌نگرم، ، هر بار که دسته‌ای بنفشه به من لبخند می‌زند، هر بار که زنبقی آهسته برایم نجوا می‌کند، هر بار که کوچ پرستوها را در آسمان می‌بینم، هر بار که می‌شنوم باران بر رخ بابونه‌ای بوسیده زد، آنگاه که می‌بینم زنبوری بر روی گلی شیره گل می‌نوشد، یا هر بار که آسمان می‌غرد و بغضش را نمایان می‌کند یا برقی از آن می‌جهد و جهان را روشن می‌سازد، هر بار که شبنمی بر رخ زیبای گل می‌نشیند، من تو را یاد می‌آورم و الفبای پر حرف عشق را. عشق را هزار حرف الفباست و من با هزار زبان، هزاران هزار داستان از عشق تو می‌آفرینم و هر کدام را چون لوحی بر دیوار دلم خواهم آویخت تا همگان بدانند که عشق را زبانی است به وسعت دریا، به پهنای آسمان، به بلندای عرش، به لطافت باران، به تشنگی کویر و به زیبایی روی تو. کلمات با آن چه از احساس میان من و تو وجود دارد بیگانه اند و من هیچ کلمه ای را برای گفتگوی با تو شایسته تر از سکوتم نمی یابم. سکوت، بلندای سخنان ناگفته است، اعتراف به عشق های نهان و نهان های عشق و سکوت راز شگفتی هایی است که هیچ گاه بر زبان نیاید. سکوت زبان مشترک است. زیبا مشترک من و تو و عشق. سکوت بیان بلند عشق است.


سخن عاشقی است که نمی تواند یا نمی خواهد دل تنگی های خود را بر زبان آورد. و من بر این باورم که تو، صدای سکوت مرا بیشتر از فریاد و هیاهوی عشق می شنوی. کمتر کسی است که حال عاشق گرفتار در چاه فراق را بداند و ضجه دل او را بشنود و مویه های او را دریابد. دل که اسیر هجران شد گویی ذغالی است برافروخته که بدون آن که دودی نماید یا صدایی از او برخیزد می سوزد و در آتش دوری از یار خاکستر می شود. چنین است حال عاشق

[ 6 / 2برچسب:, ] [ 13:47 ] [ معین .نرگس. الینا ]

عمر رفته، راه بسته، غنچه اي زرد و شكسته

 

سایه شب، برکه شور، من و این پاهای خسته

تو و تنهایی و وحشت، من و درد و غم و محنت

یه بغل دلواپسی ها، میون دلم نشسته

قصه غم، غربت تو، ترس از این بی کسی ها

روزگار بی وفایی، یه هوا عهد شکسته

 این تموم قصه هامه، همه دار و ندارم

می دونم، تو هم می دونی، که جونم به جونت بسته

پس بیا غم و رها کن، موندنی ها رو صدا کن

بيا تا با هم بچینیم، گل سرخ دسته به دسته

نا امیدی خود مرگه، روز خوشبختی رسیده

آخر خوب و ببینیم، شب دلتنگی گذشته

 

بي تو مهتاب شبي باز از آن كوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم
شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق ديوانه كه بودم

در نهانخانه ي جانم گل ياد تو درخشيد
باغ صد خاطره خنديد
عطر صد خاطره پيچيد

يادم آمد كه شبي با هم از آن كوچه گذشتيم
پر گشوديم و در آن خلوت دلخواسته گشتيم

ساعتي بر لب آن جوي نشستيم
تو همه راز جهان ريخته در چشم سياهت
من همه محو تماشاي نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ي ماه فرو ريخته در آب
شاخه ها دست بر آورده به مهتاب
شب و صحرا وگل و سنگ
همه دلداده به آواز شباهنگ

يادم آيد تو به من گفتي از اين عشق حذر كن
لحظه اي چند بر اين آب نظر كن
آب آيينه ي عشق گذران است
تو كه امروزنگاهت به نگاهي نگران است
باش فردا گه دلت با دگران است
تا فراموش كني چندي از اين شهر سفر كن...

با تو گفتم حذر از عشق ندانم
سفر از پيش تو هرگز نتوانم

روز اول كه دل من به تمناي تو پر زد
چون كبوتر لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدي
من نه رميدم نه گسستم

باز گفتم كه تو صيادي و من آهوي دشتم
تا به دام تو در افتم
همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم
سفر از پيش تو هرگز نتوانم نتوانم

اشكي از شاخه فرو ريخت
مرغ شب ناله ي تلخي زد و بگريخت
اشك در چشم تو لرزيد
ماه بر عشق تو خنديد

يادم آيد كه دگر از تو جوابي نشنيدم
پاي در دامن اندوه كشيدم
نگسستم نرميدم

رفت در ظلمت غم آن شب و شبهاي دگر هم
نگرفتي دگر از عاشق آزرده خبر هم
نكني ديگر از آن كوچه گذر هم
بي تو اما به چه حالي من از آن كوچه گذشتم؟...

 

ای یار من کجائی؟دانم تو بی وفائی
 
                             این دل چو گشته خونین جانا چرا جدائی؟
 
گفتی که من ندارم جز عشق تو پناهی
 
                                        دانم دروغ گفتی از روز آشنائی
 
نفرین به ماه آذر چون ماه آشنائیست
 
                              صد آفرین به بهمن چون ماه بی وفائی
 
روزی که با منی تو گفتم غمی ندارم
 
                               اما چه اشتباهی غم پیش و من هوائی
 
من می روم بمانی با یار تازه خود
 
                                اما بدان که جانا در قلب من خدائی
 
تا آخرین نفسها دارم هوای یارم
 
                           شاید شود به روزی آن کم کند جدائی!!



 

 

[ 5 / 2برچسب:, ] [ 11:16 ] [ معین .نرگس. الینا ]

تو ایران هم مگه ..... هست؟!؟

چه خوب که این کلمه غرق رو اضافه کردند

حدیث جعلی -  ای بابا مگه زمان حضرت محمد ص  برق بود؟

[ 4 / 2برچسب:, ] [ 7:48 ] [ معین .نرگس. الینا ]
صفحه قبل 1 ... 4 5 6 7 8 ... 34 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

این وبلاگ فقط برای خندوندنه شماست پس بخند .نظر یادت نره
امکانات سایت

آی پی رایانه شما :

ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 52
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 1812
بازدید ماه : 1984
بازدید کل : 414574
تعداد مطالب : 430
تعداد نظرات : 350
تعداد آنلاین : 1

تماس با ما

Get your own Chat Box! Go Large!

::: منبع كد آهنگ :::